نخستين برگ از اين جنايت روز 17مهرماه امسال ورق خورد. در اين روز مأموران مركز بازيافت در منطقه كهريزك وقتي مشغول دفن زباله بودند با يك گوني نارنجيرنگ روبهرو شدند كه مشكوك بهنظر ميرسيد. وقتي يكي از مأموران در گوني را باز كرد مطمئن شد آن چيزي كه فكر ميكرد حقيقت دارد. داخل گوني جسد زني جوان قرار داشت كه بهنظر ميرسيد چند روزي از مرگش ميگذرد. به اين ترتيب قاضي بخش كهريزك در جريان كشف اين جسد قرار گرفت و تحقيقات در اينباره آغاز شد.
متوفي مانتويي يشمي رنگ به تن و روسري مشكي رنگ به سر داشت و شواهد نشان ميداد شالي كه به دور گلويش پيچيده شده باعث مرگش شده است. از سويي بهدست چپ او نيز يك دستبند پلاستيكي بسته شده بود. در چنين شرايطي جسد به پزشكي قانوني منتقل و تحقيقات براي شناسايي عاملان اين جنايت آغاز شد. هرچند هويت اين زن مشخص نبود اما مأموران چند روز بعد به اطلاعاتي دست يافتند كه نشان ميداد اين زن 30ساله سميرا نام دارد.
در همين حال تجسسهاي فني كارآگاهان نشان داد مقتول در آخرين روز زندگي براي ديدن يكي از دوستانش به منطقه ظفر رفته بود اما در آنجا به طرز عجيبي ناپديد شده و هيچكس از او اطلاعي نداشت تا اينكه جنازهاش در مركز بازيافت زباله كشف شد. به اين ترتيب تحقيقات براي كشف اسرار اين جنايت روي اين موضوع متمركز شد تا اينكه در ادامه كارآگاهان به اطلاعاتي دست يافتند كه حاكي از آن بود 2مرد افغان كه سرايدار ساختماني نيمه كاره هستند در اين جنايت دست دارند. آنها بازداشت شدند و مأموران در جريان بازرسي از اين ساختمان وسايل مقتول را كشف كردند.
در چنين شرايطي پرونده به شعبه دوم بازپرسي دادسراي امور جنايي فرستاده شد و بازپرس بستانزاده دستور داد كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي ادامه تحقيقات را برعهده بگيرند. متهمان كه نذير و بصير نام دارند وقتي تحت بازجويي قرار گرفتند اعتراف كردند سميرا را كه از آنان آدرس پرسيده بود داخل ساختمان نيمه كاره كشانده و قصد داشتند او را مورد آزار و اذيت قرار دهند اما وقتي در برابرشان مقاومت كرد او را به قتل رساندند.
نذير گفت: من و بصير جلوي در ساختمان ايستاده بوديم كه زن جواني را ديديم كه انگار دنبال آدرس ميگشت. او جلو آمد و برگهاي را كه دستش بود به ما نشان داد. من هم به بصير اشاره كردم و درحاليكه كوچه خلوت بود دست و پا و جلوي دهن او را گرفتيم و به زور به داخل ساختمان برديم. ما نقشه سياهي براي زن جوان كشيده بوديم اما او در برابرمان مقاومت كرد و اجازه نميداد به هدفمان برسيم. ما هم با همكاري يكديگر شال او را دور گردنش انداختيم و او را خفه كرديم.
در ادامه كيف دستياش را كه مبلغي پول داخلش بود برداشتيم و وقتي هوا تاريك شد جنازه را بهطور پنهاني داخل سطل زباله سر كوچه انداختيم.به گفته بازپرس بستانزاده هماكنون 2متهم در بازداشت بهسرميبرند و تحقيقات از آنها براي روشن شدن ابعاد ديگر اين پرونده ادامه دارد.
نظر شما